- تراز کردن
- تعیین کردن پستی و بلندی سطح چیزی، هموار کردن سطح زمین مسطح ساختن زمین یا چیزی دیگر
معنی تراز کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- تراز کردن ((~. کَ دَ))
- تعیین کردن پستی و بلندی سطح چیزی و برطرف کردن آن
- تراز کردن
- معلوم کردن پستی و بلندی سطح چیزی به وسیلۀ تراز، هموار ساختن و برابر کردن پستی و بلندی سطح زمین یا چیز دیگر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرهیز کردن ورتیشیدن پرهیز کردن اجتناب کردن
ممتد کردن طولانی کردن، چیزی را پهن کردن گستردن، شکنجه کردن بفلکه بستن
استفاده از ترمز برای کند کردن حرکت (اتومبیل و ماشین دیگر) یا متوقف ساختن آن
نادرست نویسی تراز کردن هموار کردن برابر کردن هموار کردن برابر کردن مسطح کردن، نقش کردن بر جامه تطریز
باز کردن (در و مانند آن) گشادن گشودن، بستن (در و مانند آن) مسدود کردن (از اضداد) : حضور مجلس انس است و دوستان جمعند و این یکاد بخوانید و در فراز کنید. (حافظ)، نزدیک کردن، پیش آوردن پیش بردن، بنا کردن
тормозить
удлинять
bremsen
verlängern
гальмувати
подовжувати
hamować
wydłużać
alongar
frenare
allungare
alargar
allonger
freiner
remmen
verlengen
mengerem