جدول جو
جدول جو

معنی تراز کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تراز کردن
معلوم کردن پستی و بلندی سطح چیزی به وسیلۀ تراز، هموار ساختن و برابر کردن پستی و بلندی سطح زمین یا چیز دیگر
تصویری از تراز کردن
تصویر تراز کردن
فرهنگ فارسی عمید
تراز کردن(فَ تَ)
هموار و مستوی کردن چیزی، قرار دادن تراز در آخر حساب. بالانسه. (فرهنگستان). معادل کردن دو ستون دخل و خرج در دفاتر حساب، اعم از دفاتر بانکی یا بازرگانی، نقش و نگار کردن:
گهی ز میغ زند بر مه دوهفته رقم
گهی ز مشک کند بر گل بنفشه تراز.
قطران (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
تراز کردن
تعیین کردن پستی و بلندی سطح چیزی، هموار کردن سطح زمین مسطح ساختن زمین یا چیزی دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تراز کردن((~. کَ دَ))
تعیین کردن پستی و بلندی سطح چیزی و برطرف کردن آن
تصویری از تراز کردن
تصویر تراز کردن
فرهنگ فارسی معین
تراز کردن
هم سطح کردن، هموار ساختن، متعادل کردن، میزان کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از احتراز کردن
تصویر احتراز کردن
پرهیز کردن ورتیشیدن پرهیز کردن اجتناب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ممتد کردن طولانی کردن، چیزی را پهن کردن گستردن، شکنجه کردن بفلکه بستن
فرهنگ لغت هوشیار
استفاده از ترمز برای کند کردن حرکت (اتومبیل و ماشین دیگر) یا متوقف ساختن آن
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی تراز کردن هموار کردن برابر کردن هموار کردن برابر کردن مسطح کردن، نقش کردن بر جامه تطریز
فرهنگ لغت هوشیار
باز کردن (در و مانند آن) گشادن گشودن، بستن (در و مانند آن) مسدود کردن (از اضداد) : حضور مجلس انس است و دوستان جمعند و این یکاد بخوانید و در فراز کنید. (حافظ)، نزدیک کردن، پیش آوردن پیش بردن، بنا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طراز کردن
تصویر طراز کردن
((طِ کَ دَ))
هموار کردن، هم سطح کردن، نقش و نگار زدن بر جامه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراز کردن
تصویر فراز کردن
((~. کَ دَ))
باز کردن، بستن، نزدیک کردن، پیش آوردن، پیش بردن، ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دراز کردن
تصویر دراز کردن
((~. کَ دَ))
طولانی کردن، به فلک بستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترمز کردن
تصویر ترمز کردن
Brake
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دراز کردن
تصویر دراز کردن
Long
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ترمز کردن
تصویر ترمز کردن
freiner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دراز کردن
تصویر دراز کردن
allonger
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ترمز کردن
تصویر ترمز کردن
frear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ترمز کردن
تصویر ترمز کردن
remmen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دراز کردن
تصویر دراز کردن
alargar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دراز کردن
تصویر دراز کردن
allungare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ترمز کردن
تصویر ترمز کردن
frenare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دراز کردن
تصویر دراز کردن
alongar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ترمز کردن
تصویر ترمز کردن
bremsen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دراز کردن
تصویر دراز کردن
延长
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ترمز کردن
تصویر ترمز کردن
刹车
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دراز کردن
تصویر دراز کردن
wydłużać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ترمز کردن
تصویر ترمز کردن
hamować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دراز کردن
تصویر دراز کردن
подовжувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ترمز کردن
تصویر ترمز کردن
гальмувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دراز کردن
تصویر دراز کردن
verlängern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دراز کردن
تصویر دراز کردن
удлинять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ترمز کردن
تصویر ترمز کردن
тормозить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دراز کردن
تصویر دراز کردن
verlengen
دیکشنری فارسی به هلندی